پرسپولیس در فصل قبل تنها 4 گل از روی کارهای ترکیبی در جریان بازی به ثمر رساند و 30 گل فقط از طریق دو روش«ضربات شروع مجدد» و «گل به خودی یا اشتباه مرگبار مدافعان حریف» به ثمر رساند که این دو شیوهی گلزنی با عنوان "استفادهی صحیح از شانس" تعبیر میشود. نبوغ و هنر مربی در این دو شیوهی گلزنی نقش دارد ولی بسیار کمتر از گلهایی که از روی برنامههای منسجم تاکتیکی در جریان مسابقه به ثمر میرسد.
در واقع این بازی و حملات منظم و زیبا است که گل به ارمغان میآورد. این قاعدهی کلی فوتبال است؛ و بازی زیبا نیاز به تفکر حرفهای، تمرینات پیشرفته و نظم تاکتیکی دارد که این فاکتورها در تیمهای علی دایی هیچوقت مشاهده نشده است.
بنابراین علی دایی برای موفقیت در مربیگری، باید یک مربی تمرین دهندهى اروپایی برای اجرای تاکتیکها و یک آنالیزور بزرگ و یک مشاور فنی در کنارش فعالیت کنند. افشین پیروانی یک مفسر بزرگ فوتبال است و با وجود داشتن مدرک مربیگری درجه یک یوفا، ولی ذاتاً استعداد مربیگری ندارد و هیچوقت یک مربی موفق نخواهدشد. این در حالی است کهمحمد دایی هم تاکنون سابقهی شناختهشدهای در تیمهای بزرگ نداشته است.
علاوه بر اینها، علی دایی در طول فصل باید به جای کتمان ضعفهای فنی تیم و ربطدادن عدم نتیجهگیری تیم به داور، رسانهها و غیره توان خود را معطوف به ارتقای سطح بازی تیم کند؛ البته به شرط داشتن کادر مربیگری مستعد.
با وجود این تجربه و شناخت، و همچنین ارزیابی تیمهای دیگر حاضر در لیگ برتر، پرسپولیس هم در آسیا و هم در لیگ کشور، فصل پرفشاری را سپری خواهد کرد.